آراد نفسمآراد نفسم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه سن داره
آیدا نازنینم آیدا نازنینم ، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

تمام زندگی مامان و بابا

مرواریدهای زیبا

عزیز دلم الان دیگه دهن نازت مروارید بارون شده البته پس از کلی مریضی و تحمل کردن تو گل پسر که اصلاً اهل نق زدن و ناز کردن نیستی با اینکه حدود یکماه آخر خیلی بی اشتها شدی و همیشه از بس جای دندونها درد داشت هرچی به دستت میامد میخواستی بکنی توی دهنت و وقتی من بهت میگفتم نکن سریع گوش به حرف میکردی تا بیرون روی زیاد و سوختن مکررت که وقتی میشستم فقط با نالش میگفتی اوف اوف و من خوشحال که آخرین دندانت هم ورم کرده و به زودی سرمیزنه و شما راحت میشی ولی تازه متوجه شدم هنوز باید بیشتر دندان داشته باشی دندان نیش چهارم که دندان 12 میشه و سه تا نیش پایین داشتی اوایل خرداد سر زد و دندان نیش پنجم که دندان سیزدهم میشه و وصل میشد به آسیایی 20 خرداد و دندان...
25 مرداد 1392

ناب ترین واژه

عزیزم وقتی با شیرین زبونهات و کارهات و لوس کردنات لبخند را روی لبهایم می نشانی به آسمان میروم و ستاره ای می چینم و آسمان دیگر مثل کف دست من و دستان تو آسمان شب هستند. معنای عشق را با حضور تو و بابا جون میفهمم دوستتان دارم نه دیروز و نه امروز و نه فردا بلکه لحظه به لحظه و تا انتهای زندگی تیرماه92     زیباترین واژه زندگی در قلبمان حک شده آراد آرادم عزیزم تو خالق ناب ترین لحظات زندگی من و بابا جون هستی     نام زیبایت در دریا غوطه ور میشود چون تو لایقی و مثل دریا پاک و زلال  نامت همیشه در قلب ما حک شده میماند چون زیباترین و بهترین احساسات که در دنیا قابل ...
15 مرداد 1392

صدای دلنشین تو

از روزی که به دنیا امدی و با اون صدای گریه هایت شروع کردی به ارتباط برقرار کردن و کم کم تبدیل شد به اولین صداهای که با تلاش همراه با تکان دادن دست و پاهایت بود  به چیزی مثل حرف زدن و وقتی سه چهار ماهه شدی با صدای خنده های معنی دارت بیشتر و بیشتر جلب توجه کردی  و خیلی زود با ادا کردن کلماتی نامفهوم با ما حرف زدی و هنوز از آنها استفاده میکنی و الان که با گفتن کلمات واضح روز به روز ارتباطت را با ما شدید تر میکنی و از اول اردیبهشت 92 هم  دو کلمه ای را شروع کردی و  حالا صحبت کردنت یک طرف و گاهی با گفتن کلماتی که انتظارش را ازت نداریم گاه باعث شادی بیش از بیش ما میشه کلماتی که پسرم از اواخر اردیبهشت شروع کرده قبلا تعداد کل...
8 مرداد 1392

نفسم قدرشناس شبهای قدر باش

سبحانک یا لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب خدایا از تو در خواست می کنم به نام مبارکت ای شفیق ای مهربان ای رفیق ای نگهدارنده ای شنوا ای اجابت کننده و ای تمام خوبیها به حرمت شبهای قدر پسرم , جگر گوشه ام , ثمره لحظه لحظه زندگیم تمام وجودم را از همه بدیها حفظ کن و در پناه خود قرار ده تو که باشی من خیالم راحته عزیز دلم امشب شب نوزدهم ماه مبارک و 6 مرداده و دومین سال که تو با وجود گرمت به زندگی ما روحی تازه دادی توی این شب و همه شبها دعایم عاقبت به خیری توست الان که می نویسم هیچ دغدغه ای ندارم جز اینده تو و فقط و فقط از خداوند بزرگ میخوام که در این شب برات بهترینها را رقم بزنه به تمامی اسمهای ذکر شده در جوشن کبیر پسر نازم انشا...
6 مرداد 1392

عشق پسرکم

  پسر نازم , گل زندگیم نفسم عشقم , دوستت دارم با تمام وجودم , چراغ خونمون که با وجودت پربرکتت تمام زندگی من و بابای را شاد کردی دوستت داریم همه زندگی ما عزیزم کلاً عشق ماشین و وسایل نقلیه که هر وقت بیرون میریم با اون لحن زیبایت هر ماشینی رل که می بینی نشون میدی و میگی ماشین و اگر ماشین بزرگ باشه که با تعجب نگاهش میکنی دیروز داشتیم توی بلوار میرفتیم یه دونه جرثقیل دیدی با تعجب نگاهش میکردی و با عبور ما هنوز نگاهت را ازش بر نمیداشتی توی خونه هم که فقط یا ماشین بازی یا داری با سه چرخه ات بازی میکنی من هم برات قطارت سیسمونیت را باز کردم و شما الان هر وقت میخوایش بهم میگی مامان دو دو جیش جیش  و من که میرم برات میارم شما سریع ...
4 مرداد 1392

وروجک خونه ما

 عزیزم نفسم قشنگم امروز که دارم برات مینویسم ٣٠ تیرماه و روز دوازدهم ماه مبارک رمضان است و شما دقیق یکسال و هشت ماه و بیست و دو روز داری و من هم امروز را روزه گرفتم از اول ماه رمضان بعضی روزها را روزه گرفتم ولی بعضی روزها را نه چون خیلی بی حال میشم و شما هم که شیر میخوری و مثل صبحی که میخواستم برم سرکار اصلا توانایی پوشیدن لباسم را نداشتم و باباجون میگفت روزه نگیر ولی خدا کمک کرده و تا الان طاقت اوردم و الان شما و باباجون خواب هستید و من هم چون چندوقتی به اینترنت دسترسی نداشتم الان آمدم که کمی تلافی کنم و از شما عزیز زندگیم که با تو همه چیز زندگی زیبا میشه و تمام غمها به فراموشی سپرده میشه حرف بزنم کوچولوی شیطون من که دی...
2 مرداد 1392
1